پروین صدقی، آرزو شمالی اسکویی، مینا مجتبایی،
دوره ۱۱، شماره ۵ - ( مهر و آبان ۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: الگوی ارتباط والد-فرزند یکی از اجزای ضروری رشد فرزندان است و اغلب با مهمترین موفقیتهای آنها مانند تواناییهای اجتماعی و شناختی مرتبط است. هدف پژوهش حاضر پیش بینی خودپنداره دختران نوجوان بر اساس الگوی ارتباط والد- فرزند و خودشناسی انسجامی والدین آنها می باشد.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بودند . از بین آنها ۴۶۰ دختر نوجوان به همراه یکی از والدینشان به عنوان یک واحد نمونه با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای و با توجه به معیار های ورود و خروج انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه جمعیت شناختی، "پرسشنامه خودپنداره" (Self-Concept Questionnaire)، "پرسشنامه الگوی ارتباط والد- فرزند" (Parent Child Communication Pattern Questionnaire) و "مقیاس خودشناسی انسجامی" (Integrative Self-Knowledge Scale) بود. روایی ابزارها با استفاده از روایی محتوا به روش کیفی و پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ اندازه گیری شد. لینک پاسخگویی به پرسشنامهها به صورت آنلاین و در سایت اینترنتی در اختیار دانش آموزان و والدین آنها قرار گرفت. دادههای پژوهش از طریق آنلاین در لینک طراحی شده پاسخگویی به پرسشنامهها جمع آوری شدند. برای تحلیل داده ها از الگوی معادلات ساختاری و نرم افزارهای اس پی اس اس نسخه ۲۴ و آموس نسخه ۲۴ و روش برآورد بیشینه احتمال استفاده شد.
یافته ها: الگوی ارتباط والد- فرزند، خودپنداره دختران نوجوان را به صورت منفی پیش بینی کرد (β=-۰/۱۴۱ , P<۰/۰۵). خودشناسی انسجامی والدین، خودپنداره دختران نوجوان را به صورت مثبت پیش بینی نمود (β=۰/۵۴۸ , P<۰/۰۱). الگوی ارتباط والد-فرزند، خودپنداره دختران نوجوان را به واسطه خودشناسی انسجامی والدین به صورت منفی پیش بینی کرد (β=-۰/۰۵۲, P<۰/۰۵).
نتیجه گیری: خودپنداره دختران نوجوان بر اساس الگوی ارتباط والد- فرزند و خودشناسی انسجامی والدین آنها پیش بینی می شود. برگزاری کارگاه های آموزشی برای خانواده ها جهت ارتقای الگوی ارتباط والد- فرزند و خودشناسی انسجامی والدین پیشنهاد می شود.
محبوبه ایزدی، سیمین بشردوست، مینا مجتبایی،
دوره ۱۳، شماره ۵ - ( زمستان ۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: معنا در زندگی با بهبود و تاثیرگذاری بر مقابله افراد در مواجه با بحران های زندگی موجب خودشفقت ورزی و مواجهه مؤثر با عوامل تنش زا همچون اضطراب مرگ می شود. هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی ساختاری پیش بینی اضطراب مرگ براساس معنا در زندگی با میانجیگری خودشفقت ورزی در کارمندان میانسال دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات بود.
روش کار: روش پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کارمندان ۵۰ تا ۶۵ سال دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۲ بود که از میان آن ها به روش غیر تصادفی و در دسترس ۳۰۸ تن انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه جمعیت شناختی، "مقیاس اضطراب مرگ تمپلر" (Templer Death Anxiety Scale)، "پرسشنامه معنا در زندگی" (Meaning in Life Questionnaire) و "مقیاس خودشفقت ورزی" (Self-Compassion Scale) بود. روایی ابزارها با استفاده از روایی محتوا به روش کیفی و پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ اندازه گیری شد. تحلیل داده های جمع اوری شده در نرم افزارهای اس پی اس اس نسخه ۲۶ و آموس نسخه ۲۴ انجام شد.
یافته ها: معنا در زندگی به صورت منفی و معنادار اضطراب مرگ را در کارمندان میانسال در سطح ۰۱/۰ پیش بینی می کند. خودشفقت ورزی به صورت منفی و معنادار اضطراب مرگ را در کارمندان میانسال در سطح ۰۱/۰ پیش بینی می کند. معنا در زندگی به صورت منفی و معنادار با میانجیگری خودشفقت ورزی اضطراب مرگ را در کارمندان میانسال در سطح ۰۱/۰ پیش بینی می کند.
نتیجه گیری: معنا در زندگی با میانجیگری خودشفقت ورزی، اضطراب مرگ در کارمندان میانسال را پیش بینی می کند. لذا پیشنهاد می شود، مشاوران و روانشناسان سلامت با برگزاری دوره های معنادرمانی و خودشفقت ورزی برای کارمندان میانسال موجب کاهش اضطراب مرگ در آن ها شوند.