۳ نتیجه برای جمالی
شهلا محمدزاده زرنگش، پریوش جعفری، محمدعلی حسینی، اختر جمالی،
دوره ۹، شماره ۶ - ( آذر و دی ۱۳۹۹ )
چکیده
چکیده
مقدمه: یادگیری مادام العمر موضوع مهمی در آموزش پرستاری است و دانشجوی پرستاری نیاز دارد ضرورت پی گیری یادگیری در طول عمر حرفه ای خود را درک کند. هدف پژوهش حاضر شناسایی موانع یادگیری مادام العمر دانشجوی پرستاری در محیط یادگیری بالین از دیدگاه مدرسین پرستاری می باشد.
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی با رویکرد تحلیل محتوا است که نمونه گیری آن به شکل هدفمند با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته بازپاسخ، با ۱۹ تن از مدرسین پرستاری در طی سال های ۹۷-۱۳۹۶ انجام شد. برای اطمینان از صحت داده ها از معیارهای باورپذیری یا اعتبار، قابلیت یا تاییدپذیری، قابلیت اعتماد یا اطمینان پذیری و قابلیت انتقال یا انتقال پذیری استفاده شد. داده ها با روش تحلیل محتوا و با استفاده از نرم افزار مکس کیودا ۱۰ مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: موانع یادگیری مادام العمر در محیط های یادگیری بالینی در ۶ درون مایه اصلی شامل: محیط وجو سازمانی نامناسب، جایگاه حرفهای مخدوش، عدم همکاریهای بین حرفهای، شرایط اجتماعی- اقتصادی نامناسب پرستاران د نظام بهداشت و درمان، کمبود امکانات فیزیکی – فناوری و فرهنگی، اقتصادی و عدم نظام ارزشیابی مبتنی برعملکرد شناسایی شد.
نتیجهگیری: دانشجویان پرستاری در محیط یادگیری بالینی با موانعی متعددی رویرو هستند که سبب کاهش انگیزه آن ها برای یادگیری مادام العمر می شود. پیشنهاد می شود برنامه درسی آموزش پرستاری با یادگیری مادام العمرتدوین گردد و با حمایت مسئولین ساز وکارهای اجرای آن فراهم گردد.
معصومه جمالی، پروانه قدسی، صادق تقی لو، مالک میرهاشمی،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( خرداد و تیر ۱۴۰۰ )
چکیده
ایگو در کنترل زندگی بر کیفیت زناشویی تأثیر خواهند داشت. هدف پژوهش حاضر تبیین الگوی ساختاری بین نیازهای بنیادین و کیفیت زندگی زناشویی براساس نقش میانجیگر قدرت ایگو است.
روش کار: روش پژوهش توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل تمام دانشجویان متأهل دانشگاه تهران در سال ۱۳۹۹ بود. از میان آن ها ۳۸۴ تن به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه جمعیت شناختی، "مقیاس سازگاری زناشویی " (Dyadic Adjustment Scale)، "مقیاس ارضای نیازهای اساسی عمومی" (Basic Needs Satisfaction in General Scale) و "مقیاس قدرت ایگو" (Ego Strength Scale) استفاده شد. روایی ابزارها با استفاده از روایی محتوا به روش کیفی و پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ اندازه گیری شد. برای تحلیل داده ها از الگوی معادلات ساختاری و نرم افزارهای اس پی اس اس ۲۴ و آموس ۲۴ استفاده شد.
یافته ها: ضریب مسیر غیرمستقیم بین نیازهای بنیادین روانشناختی و کیفیت زناشویی (۰۰۱/۰=P، ۲۴۳/۰=β) به واسطه قدرت ایگو، مثبت و در سطح ۰۱/۰ معنادار بود.
نتیجه گیری: قدرت ایگو رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی خودمختاری، شایستگی و ارتباط و وابستگی و کیفیت زندگی زناشویی را به صورت مثبت معنادار میانجیگری میکند. پیشنهاد میشود که در مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی آموزشهایی را به افراد متأهل مراجعه کننده با شکایتهای زناشویی جهت نحوه ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی شان و روشهای افزایش توانمندی ایگو و کیفیت زندگی زناشویی ارائه شود.
سارا جمالی، مهناز مهرابی زاده هنرمند، سید اسماعیل هاشمی، ایران داوودی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( بهمن و اسفند ۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: ترس از گناه و پرخاشگری نهفته ۲ متغیر مهم در ایجاد و حفظ نشانه های وسواس اند که تا کنون در درمان وسواس نادیده گرفته شده اند. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی "درمان روان پویشی فشرده و کوتاه مدت" بر ترس از گناه و پرخاشگری نهفته بیماران زن مبتلا به وسواس آلودگی بود.
روش کار: مطالعه حاضر با طرح تجربی تک موردی با خط پایه چندگانه ناهمزمان انجام شد. جامعه آماری شامل زنان مبتلا به وسواس آلودگی مراجعه کننده به کلینیک های روان درمانی، مطب های روانپزشکی و روانشناسی شهر اهواز در سال ۱۳۹۸ است. نمونه پژوهش ۳ تن بودند که واجد ملاک های ورود و خروج بوده و به شکل هدفمند انتخاب و در دسترس شدند. از بیماران مصاحبه بالینی بر اساس ملاک های DSM-۵ برای تایید اختلال وسواس نوع آلودگی به عمل آمد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه جمعیت شناختی، "مقیاس ترس از گناه" (Fear of Guilt Scale) و برای ارزیابی پرخاشگری نهفته از مولفه پرخاشگری نهفته "پرسشنامه مسئولیت پذیری، رفتارهای بین فردی و نگرش" (Responsibility and Interpersonal Behavior and Attitude Questionnaire) استفاده شد. روایی ابزارها به روایی محتوا، روایی سازه به روش تحلیل عامل تاییدی، روایی همگرا و پایایی یه روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ بررسی و تایید شد. ۳ بیمار به ترتیب بر اساس دستور العمل طرح های تک موردی وارد پژوهش شده و در۲۰ جلسه ۶۰ دقیقه ای (هفته ای یک جلسه) تحت "درمان روان پویشی فشرده و کوتاه مدت" قرار گرفته و طی ۳ مرحله خط پایه، درمان و پیگیری ارزیابی شد. داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی از قبیل شاخص تغییر پایا، بهبود بالینی معنادار، و ترسیم دیداری مورد تحلیل قرار گرفتند .
یافته ها: شاخص تغییر پایا برای متغیر ترس از گناه در بیمار اول تا سوم ۸/۴، ۸/۴، ۶/۴ بدست آمد. با توجه به ۹۶/۱< RCI یافته ها معنا دار بوده و تصادفی نیست. درصد بهبودی به ترتیب برای بیمار اول تا سوم ۲۸ درصد ، ۶۳ درصد و ۵۳ درصد بود که بیانگر موفقیت نسبی در بیمار اول و موفقیت کامل در بیمار دوم و سوم است. شاخص تغییر پایا برای متغیر پرخاشگری نهفته بیمار اول تا سوم به ترتیب ۱/۵، ۴ و ۳/۴ بدست آمد. نتایج بدست آمده از ۹۶/۱< RCI بالاتر و نشان دهنده این است که تغییرات معنا دار و غیرتصادفی است. درصد بهبودی بیماران به ترتیب ۱۵درصد، ۳۲ درصد و ۳۷ درصد بدست آمد. بیمار دوم و سوم در دامنه بهبود نسبی و بیمار اول در دامنه شکست درمانی قرار گرفت.
نتیجه گیری: "درمان روان پویشی فشرده و کوتاه مدت" در کاهش ترس از گناه و پرخاشگری نهفته موثر بود. ترس از گناه بیش از پرخاشگری نهفته تحت تاثیر درمان قرار گرفت. بنابراین، استفاده از روش درمانی فوق برای بیماران زن مبتلا به وسواس آلودگی پیشنهاد می شود.